بصیرت کرمانشاه

سیاسی،مذهبی،سال«اقتصادمقاومتی،اقدام وعمل

بصیرت کرمانشاه

سیاسی،مذهبی،سال«اقتصادمقاومتی،اقدام وعمل

شرایط سخت امربه معروف کردن

به گزارش عماریون به نقل از برنا، بانو سلطان دادپور مادر شهیدان، مجتبی، مرتضی و محمود پایدارفرد:سه شهید دادن از یک خانواده کار مهمی نبود، برای این وطن و برای حفظ ناموس های این وطن باید بیش از این ها جوان می دادم، چون ارزش داشت. اما حالا در موقعیتی قرار داریم، اگر بخواهیم امر به معروف کنیم باید زره آهنی بپوشیم که صدمه ای به ما وارد نشود.  

فانوس بصیرت:وامادرموقعیتی که دراستان کرمانشاه قرارداریم،اگربخواهیم، امربه معروف یا نهی ازمنکرکنیم، بایدعلاوه برپوشیدن زره آهنی ،زدن ماسک ضداسپری ،داشتن مبلغ قابل توجهی برای ضمانت ، به دفترامام خامنه ای تظلم خواهی بردن ورزروسلولی درزندان نیازاست.

به گزارش عماریون به نقل از برنا، صحبت کردن از پرپر شدن سه لاله از یک گلدان شاید به زبان کار ساده ای باشد، اما داغی که بر دل صاحب آن گلدان می ماند، وقتی که جای خالیشان را در گلدان خالی به نظاره می نشیند، شنیدنی است.

بانو سلطان دادپور مادر شهیدان، مجتبی، مرتضی و محمود پایدارفرد است. مادری که به فرزندانش توصیه کرده بود به هیچ عنوان نگذارید اسلحه برادرتان روی زمین بماند. این سه برادر نیز چه زیبا توصیه مادر را به گوش جان سپردند و تا لحظه آخر استقامت کردند و هر سه با نوای لبیک یا حسین به لقاء الله پیوستند.

بانو سلطان دادپور درباره نحوه شهادت فرزندانش می گوید: هر سه فرزند من داوطلبانه به جبهه رفتند و هرسه در یک زمان و در یک منطقه حضور داشتند. مجتبی شهید اول خانواده است. 18 ساله بود و در عملیات والفجر مقدماتی (والفجر 1) در 24 فروردین 1362 شهید شد.

مرتضی، 20 ساله بود و تازه دیپلم گرفته بود، در همان عملیات والفجر 1 مجروح شد، پنج ماه به خانه برگشت و دوباره عازم جبهه شد و بعد از دو ماه در عملیات والفجر 4 در منطقه پنج وین در تاریخ 16 آبان 1362 به شهادت رسید.

محمود که شهید سوم خانواده است زمان شهادت 24 سال داشت تازه از سربازی برگشته بود که عازم جبهه شد. چند بار مجروح شد، اما از پا ننشست و دوباره رفت و در نهایت سال 1365در عملیات کربلای 5 در شلمچه به درجه رفیع شهادت رسید.

این مادر بزرگوار در ادامه می گوید: من به پسرانم توصیه می کردم که اگر می خواهید از شما راضی باشم و مورد آمرزش خدا قرار گیرید، نگذارید اسلحه برادرتان روی زمین بماند، تا آخرین نفس راهتان را ادامه دهید و عقب نشینی نکنید.

وی در خصوص حال و هوای خانه هنگامی که ساک و وسایل فرزندانش را آوردند، توضیح داد: شهید اولم (مجتبی) در شمال فکه شهید شد و به دلیل اینکه نمی توانستند پیکر شهدا را به پشت جبهه منتقل کنند، یازده سال در خاک دشمن ماند، بعد از یازده سال پیکرش را آوردند-پیکری که باقی نمانده بود- اما وسایلش به دستمان رسید.

نظرات 3 + ارسال نظر
محمدعلی ولی پوریان پنج‌شنبه 7 مهر 1390 ساعت 15:59

والله راست گفتی.خدابدادمانبرسد.مشایی هنوزروکارنیامده ،نیروهایش چه دیکتاتوریی برقرارکرده اند.کرمانشاه حکومت نظامی مخفییانه دارد.

طلبه مبارز پنج‌شنبه 7 مهر 1390 ساعت 22:48 http://mtalabeh.mahdiblog.com

باسلام
شمارولینک کردم.التماس دعا.یاعلی

ف پنج‌شنبه 7 مهر 1390 ساعت 23:29

سلام. خبر حزب الله رو بزنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد