نظرفانوس بصیرت :این انتقادات به دولت احمدی نژادوهردولت دیگری که چنین کند وارد است.
گروه تاریخ انقلاب اسلامی: سیداحمد خمینی فرزند امام راحل در آخرین روزهای اسفند 73 فوت می کند. این در حالی است که در یکسال گذشته، لبه تیغ انتقادات ایشان متوجه دولت هاشمی رفسنجانی و سیاست "سازندگی" شده بود.
به گزارش رجانیوز، مقام معظم رهبری و سید احمد خمینی را می توان دو منتقد بزرگ سیاست های دولت سازندگی هاشمی رفسنجانی برشمرد که در برهه های گوناگون، سیاست های هاشمی رفسنجانی را به نقد کشیده اند. انتقاداتی که بیان آنها خصوصا از جانب "فرزند امام خمینی" برای هاشمی که خود را یار امام خمینی می دانست به شدت سنگین بود.
حاج سیداحمد خمینی در مهرماه سال 73 در نقدِ سیاست دولت سازندگی مبنی بر بازگشت سرمایه داران بزرگ به کشور و در دست گرفتن نبض اقتصادی کشور می گوید: "متأسفانه امروز هم خون مستضعفین را سرمایه داران بزرگ و کوچک می مکند. بعضی خیال می کنند به بخش خصوصی بها دادن به معنای آزادی عمل سرمایه داران به شکلی است که هر اندازه خواستند خون مظلومین را در شیشه بکنند. این گونه نمی شود. امام راحل از اول گفته اند که روحانیت به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است، زیرا آنها نمی گذارند مردم مستضعف زندگی عادی و سالمی داشته باشند، مشکل ما تنها این نیست که دولت های غربی با ما مخالف هستند، اگر ما با سرمایه داران بزرگ به طور سنجیده ای برخورد می کردیم آنها نمی توانستند در برابر دولت و ملت یک مسئله ای را ایجاد کنند، از موقعی که سرمایه داران تحت لوای بخش خصوصی به تخریب اقتصادی مشغول هستند، هر روز سنگی در مقابل توان اقتصادی مردم مظلوم و مستضعف انداخته و هر روز سیاست های اقتصاد دولت به بازی گرفته می شود هرگاه سرنخ این تخریب ها دنبال شد، چند نفر سرمایه دار بزرگ را در پشت صحنه می بینیم. اگر ما با سرمایه داران همانند منافقین برخورد می کردیم اوضاع کشور به این صورت درنمی آمد، یک عده سرمایه دار زالو صفت به این بهانه که اقتصاد دولتی مضر است، به حال خود رها شده و به جان این ملت افتاده اند. کسی منکر این نیست که اقتصاد دولتی مضراتی دارد اما به این بهانه نباید لجام گسیختگی اقتصاد حاکم شود"
علی لاریجانی(رئیس وقت صدا و سیما) در خاطرات خود، واکنش دولت به انتقادات اینچنینی حاج احمدآقا را اینگونه بیان می کند:
"عصر در جلسه هیأت دولت شرکت کردم. موضعگیریهای اخیر علیه سیاستهای دولت، موجب نگرانی وزرا شده است. آیتالله جنتی در خطبههای نماز جمعه از گرانیها ابراز نگرانی کرده و گفته بودند باید با این مسئله مبارزه جدی شود. ظاهراً آیتالله مشکینی هم گفتهاند گرانی یک جو کاذب نیست؛ یک واقعیت است و مردم بیشتر از آن که از کمبودها شکایت کنند، از بیعدالتی ناراحت هستند. این مطالب در کنار سخنان منتشره از حجتالاسلام والمسلمین حاج سیداحمدآقا خمینی، واکنشهایی در دولت داشت. آنها احساس میکردند این فضا مانع توسعه کشور میشود."
این انتقادات فرزند امام در حالی بود که رهبر معظم انقلاب نیز، بارها از شیفتگی دولت سازندگی برای استقبال از مرفهان و سرمایه داران و غفلت از خدمت به محرومین اینگونه هشدار داده بودند:" هدف اصلی در کشور ما و در نظام جمهوری اسلامی عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادی تلاش سازندگی مقدمه آن است. ما نمی خواهیم سازندگی کنیم که نتیجه این سازندگی یا نتیجه رونق اقتصادی این باشد که عده ای از تمکن بیشتری برخوردار شوند و عده ای فقیرتر شوند. این به هیچ وجه مورد رضای الهی و رضای اسلام و مورد قبول ما نیست." (72/1/1)
حاج سیداحمد خمینی در سخنانی دیگر با انتقاد شدید از سیاستِ استقراض خارجی دولت سازندگی می گوید: " آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟! … یک مدت ایام ماه عسل بود، آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پول های موجود را هزینه می کردند. دوستان انقلاب و نظام مرتبا حرص می خوردند و مضرات دریافت وام های سنگین خارجی را گوشزد می کردند اما آقایان در مصاحبه های خود دریافت هرگونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت می گفتند ما هیچگونه بدهی خارجی نداریم.
حالا اعلام می شود که صحبت از 35 تا 40 میلیارد دلار بدهی است و هر چند هفته یکبار اخبار مربوط به نحوه پرداخت بدهی ها به آلمان و فرانسه و انگلیس و هلند و کره و ژاپن وبعضی ممالک دور و نزدیک در جراید چاپ می شود و یک نفر هم نیست که این روزنامه ها را بردارد ببرد بگذارد جلوی برادر دکتر عادلی رئیس کل سابق بانک مرکزی و دکتر نوربخش وزیر سابق دارایی و از آقایان بپرسد که مگر شما نمی گفتید ما صنار به ممالک خارجی بدهکار نیستیم؟"
*یکی دیگر از مواردی که مورد انتقاد شدید سیداحمد خمینی قرار می گیرد "عدم نقدپذیری" و "ایجاد خفقان سیاسی" توسط دولت سازندگی است که در آن "مخالفت با دولت و انتقاد از آن" به "مخالفت با رهبری و "تضعیف نظام" تعبیر می شد . حاج احمد آقا در نقد این مسأله چنین میگوید: " دیدگاهی که بیان ضعفها را باعث تضعیف نظام میداند، دیدگاه اشتباهی است، نقد یک حرکت و سیاست بد دقیقا عین حمایت از نظام است و رسانهها و دستگاههای خبری کشور باید در این زمینه به نحو احسن ایفای نقش نمایند. متاسفانه بعضیها به غلط معتقدند اگر از سیاستی و یا عملکرد مسئولی در یک گوشهای از کشور انتقاد شود، نظام تضعیف شده است. این تفکر غلط به تدریج کار را به جایی میرساند که مسئولی در منطقهای از کشور عمل خود را عین اسلام و حرف خود را حکم اسلامی دانسته و باورش میشود که اسلام و انقلاب همان است که من مسئول فکر می کنم. این باورهای غلطی است… اینگونه روحیات و نفوذ آن به جامعه مقدمه دیکتاتوری است و رسالت رسانههای خبری و خبرگزاری جمهوری اسلامی این است که با آن مقابله کنند."
گفتنی است پیش از این و در سالهای اول دولت سازندگی نیز رهبر انقلاب، چندین بار و در مناسبتهای مختلف عنوان کرده بودند که " تذکر و انتقاد دوستانه و برادرانه به معنای عدم حمایت نیست." و " دیگر آنکه در نظام اسلامی اگرچه رسم و سنت انتقاد و نصیحت مشفقانه به مسؤولین، یکی از مواهب الهی و مفاخر اسلامی و مایهی رشد و ارتقاء و پیشرفت امور و مصداق بارز فریضهی امر به معروف است و باید در جامعه بماند و توسعه و کیفیت بیابد
نویسنده : کوروش مهرابی کارشناس روابط عمومی
مقدمه
روابط عمومی علم ارتباطات و بدست آوردن همراهی،همدلی وتعامل مخاطبین با سازمان است و هنر اصلی یک مدیر علمی و منسجم در روابط عمومی برقرای ارتباطی دوسویه با مخاطب و ارتقای سیستم براساس این ارتباط است که برای نیل به این هدف والا در هر سیستم روابط عمومی تعدادی رفتار و وظیفه تحت نظر یک مدیر طراحی شده که اگر این مجموعه وظایف را به درستی انجام دهد موفق ارزیابی شده و اگر به صورت ناقص وظایفش را اجرا کند مدیر روابط عمومی ضعیف یا ایستا معرفی می شود.
بر اساس نظر اکثر کارشناسان و فعالان باتجربه در روابط عمومی های استان کرمانشاه به دلایلی که در ادامه می آید از سال 86تاکنون روابط عمومی استانداری کرمانشاه 2 دوره مدیریت قوی و ضعیف را تجربه کرده که به تفصیل به تحلیل و ارائه دلایل برای آن خواهیم پرداخت؛اما قبل از آن لازم میدانم که این مطلب را ذکر کنم که خدانخواسته هیچگونه دشمنی و یاکدورتی با دوستانی که در این نوشتار از عملکرد آنها انتقاد می شود از سوی نگارنده وجود نداشته و از نظرشخصیتی برایم بسیار قابل احترام بوده و فقط برای اصلاح امور و ارتقای کمی و کیفی عملکرد روابط عمومی ها به رشته تحریر درآورده ام.
تحول در روابط عمومی استان کرمانشاه
لطفا"ادامه مطلب رامطلعه فرمائید
بنام خداوندقهارومنتقم
به ناگاه خبری درشهر وبرروی همراه مردم مومن کرمانشاه با خوشحالی درج شد
**حاج حجت الله دمیادبه عنوان استاندارکرمانشاه درجلسه هیات دولت معرفی
ودرهفته آینده جلسه تودیع ومعارفه برگزارمیشود**
وپیام های تبریک ازرفتن دادوش سرارسر استان را فرا گرفت .
یکی از این پیام ها این بود:
پس از گذشت سالیانی چندمردی مدیریت ارشد استان را به دست گرفت که مریدبااخلاص ولایت وازخاک نشینان محله های فقیر نشین خودمان وازخانواده گرانقدرشهداوازیادگاران دفاع مقدس ،ازپاسداران نترس ودلیراست.امیدآنکه مایه خیر وبرکت ،تعالی فرهنگ پرباراسلام عزیزباشد،انشاءالله
نظرفانوس بصیرت:
ازاینکه دادوش هاشمی گل سفیدی ظلم بسیاری کرد ونیروهای مومن وولایتی را به انزواکشیدوموردآزمایش زروزور وتزویرقراردادوخوشبختانه عده ی زیادی ازمردم مومن کرمانشاه با تمامی اذیت ها وآزارهای بیرحمانه زیربارنرفتندوتاآخرایستادندوخداوندآنهاراپیروزوروسفیدنمودولی عده ای دیگربابی بصیرتی ودنیاطلبی فریب خوردندوآبروی خودرابردندوبالاخره حقیقت معلوم شد.
آمدن هرمسئولی به استان مظلوم کرمانشاه فی نفسه برای عموم مومنین که مثل ما می اندیشند نفع و ضرری نداردو معیار تعریف وتمجیدیامذمت یک مسئول میزان التزام عملی وباورعقلی او به ارزشهای دینی و آرمانهای امام راحل(ره) ومقام عظماء ولایت و انقلاب است و هر جا مشاهده نمائیم مسئولی از این مبانی ناب فاصله گرفته وباخط انحراف دریک جهت خواسته یا نخواسته قدم برمی دارد به تکلیف الهی خودکه امربه معروف و نهی از منکر است عمل می نمائیم.
امدواریم ایشان پاسدارخون شهدا ودشمن مدیران غارتگربیت المال ونالایق باشدوبا تغییراساسی درمدیریت استان آب خارج شده ازجوی اسلام را به سرچشمه اصلی باز گرداند. انشاء الله
ونیزما ازخداوندمنان خواهانیم که به همه ما عاقبت بخیری وتوفیق عبادت و ثبات قدم در ادامه راه بنیانگزارانقلاب اسلامی امام راحل(ره) و مقام عظماء ولایت امام خامنه ای و شهدای گرانقدر که راس آنها سید شهیدان مظلوم غرب کشور سردار بنیانگزارسپاه سید محمدسعید جعفری عنایت بفرماید.
در جلسه ای که احمدی نژاد برای پاسخ به سووال تعدادی از نمایندگان مجلس به صحن علنی آمده بود،سردار دکتر کرمی راد نماینده سابق کرمانشاه در مجلس حضور پیدا کرد و جلوی احمدی نژاد را گرفت و به وی سخنانی گفت :
سردار کرمی راد اظهار داشت : من به احمدی نژاد گفتم آقای رئیس جمهوری خیلی از افرادی که در ستادهای انتخاباتی برای شما فعالیت می کردند حقوق خود را برای پیروزی جنابعالی نذر کرده بودند اما شما دادوش هاشمی را بر استان ما حاکم کردید که تمامی اعضای ستادهای شما را مورد بی مهری قرار داد و حذف نمود . من توقع ندارم در این شرایط وی را بردارید لکن خاطره بسیار بدی از عملکرد شما در ذهن آنها باقیمانده است .
کرمی راد تاکید کرد : ناگفته نماند که در طی سالهای قبل حتی در جریان سفر سوم هیات دولت قرار بود ایشان را بردارند و عزل کنند لکن یکی از افراد شاخص که خود را هزینه حفظ هاشمی کرده بود ازاین اقدام جلوگیری کردند.
راستی این شخص کیست؟////
چند بیت گم شده است
مهدی فاطمی صدر
آن زمان فهمش برایم آسان نهبود؛ هنوز "منشور روحانیت" را کامل نهخوانده بودم یا حواسم به تاریخ سرایش "از نخلستان تا خیابان" نهبود یا خیلی مانده بود تا "پارک ملت" صحنهی فتنه شود. آن فرمانده ارشد جنگ گفته بود: ارادهیی برای حفظ جزائر [مجنون] وجود نهداشت. و من نهمیفهمیدم؛ یعنی پذیرش سقوط فاو و شلمچه و مجنون با حکایت سلیمانیه یا حکایت سیانور یا حکایت بالگردهای امریکایی سهلتر بود تا این واقعیت سخت که سردار و سرباز ما دیگر مرد جنگ نهبودند.
بعدتر رسیدم به داستان مجلس سوم و موقعیتشناسی صدام؛ که عملیات "توکلنا علی الله" را وسط دعوای یت و یون شروع کرد؛ در اثنای نزاع راست که محافظهکار بود و چپ که ابطالطلب شد. رزمندهها هم که محصلشان پی امتحان خرداد بود و کشاورزش در حال برداشت محصول و آن اندکی هم که در جبهه بود برای جنگیدن حتا فشنگ نهداشت.
عراق فاو را گرفت، شلمچه را گرفت، مجنون را گرفت، حاج عمران را گرفت، حمرین را گرفت، عین خوش را گرفت، دهلران را گرفت، پاطاق را گرفت، جفیر را گرفت، و آمد روی جادهی آسفالت برای گرفتن خرمشهر؛ اینها همآن حلقهی گمشدهی جنگ است: فاصلهی پذیرش قطعنامهی 598 از طرف ما و از طرف آنها.
اگر حضرت روحالله، قدس الله سره الشریف، تبیین جام زهر را به بعد موکول نهمیکرد، شاید نام آن روزهای پایان جنگ میشد: فتنهی سال شصت و هفت؛ که سران فتنه را حالا میشناسیم و عمار آن فتنه سیدعلی حسینی خامنهیی بود؛ که باز در اوج فتنه خطبه خواند و امواج حزبالله را این بار نه به میدان انقلاب که تا میدان صبحگاه دوکوهه سرازیر کرد.
و اول بار واژهی ساکتین را از علیرضا قزوه شنیدم؛ در انتهای مثنوی شرمساری؛ همآن مثنوی معروف شهادت صادق آهنگران: هلا دینفروشان دنیاپرست | سکوت شما پشت ما را شکست | چه را ره نهبستید بر دشنهها | نهدادید آبی به لبتشنهها؟
قزوه شاید تنها شاعری بود که با این دقت و جسارت فتنهی بینام سال شصت و هفت را در همآن روزها مستند کرد؛ هر چند رسانههای جمهوری دههها تمام بیتهای ساکتین را حذف کردند و مثنوی ابتر را نماوا کردند و در گوش ما پر کردند.
یعنی تا بهار سال هشتاد و هشت ساکتین یک واژهی متروک بود؛ و همالان بیت آخر مثنوی در ذهن جوانهای جنگنهدیده مرجع ضمیر درستی نهدارد: کنون صبر باید بر این داغها؛ که تصور میکنند صبر ما بر داغ شهادت است، که هست، اما "این داغها" داغ ساکتین است: هلا دینفروشان دنیاپرست | سکوت شما پشت ما را شکست | چه را ره نهبستید بر دشنهها | نهدادید آبی به لبتشنهها؟ | اگر داغ دین بر جبین میزنید | چه را دشنه بر پشت دین میزنید | خموشید و آتش به جان میزنید | زبونید و زخم زبان میزنید | کنون صبر باید بر این داغها | که پرگل شود کوچهها باغها | شب است و سکوت است و ماه است و من ...
و ربع قرن بعد، باز نه رفتن به سلیمانیه بود و نه سیانور بود و نه بالگردهای امریکایی، و وسط دعوای مجلس نهم این بار "ارادهیی برای حفظ ولایت فقیه وجود نهداشت." پیش چشم سردار و سرباز جنگ نرم تا سخت، ولایت فقیه را به "ولایت فقه" عقب زدند و از آن جا به "وکالت فقهی" و در ادامه خواهناخواه، مانند حلبچه که خودمان خالیش کردیم، به "وکالت عرفی" عقبنشینی میکردیم.
این بار هم بسیجیها پیاده بودند و حتی فشنگ نهداشتیم؛ یعنی حریف سوار تانک تلویزیون بود و ما با کلاش میزدیم. توپخانهی خودی هم که عقب کشیده بود و گلولههایش را بر سر ما میریخت، که تحمل نقد نهداریم و آزادی را نهمیفهمیم و گروه فشاریم. دست آخر هم سردار عماد و سردار حسین و سردار رضا و سردار احمد و سردار الیاس، و کلی افسر جنگ نرم جمعی آنها تکتک بسیجیهای خامنهیی را تیر خلاص زدند.
این فتنه هم البته اسمی پیدا نهکرد؛ شاید چون اتفاق کوچکی بود؛ یا این که "پارک ملت" زمینش محدود بود؛ مانند مجنون که خشکی کوچکی بود که آرمان بزرگی را در خود داشت؛ و نوک پاتک در آن بوستان آرمان ولایت بود.
من البته ساکتین و مردودین "فتنهی پارک ملت" را به خاطر خواهم سپرد؛ همهی آنهایی که به حمایت از هجوم به نظریهی ولایت فقیه نطق کردند و نوشتند و بیانیه دادند؛ و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله ...
دو دهه طول کشید تا ساکتین فتنهی سال شصت و هفت در فتنهی سال هشتاد و هشت مردود شوند و مردودین فتنهی خوزستان مجریان فتنهی تهران شوند. حالا هم برای "شدن" ساکتین و مردودین فتنههای اخیر صبر باید کرد.
کنون صبر باید بر این داغها ...
آیتالله خوشوقت از جمله اساتید برجسته اخلاق است که سالها مجلس وعظش در تهران و قم از مسئولان و مقامات کشوری گرفته تا دانشجویان و طلاب جویای حق را به سمت خود کشانده است.
این عالم بزرگوار و انقلابی اگرچه هیچگاه در مسندی از مسندهای نظام مقدس جمهوری اسلامی تکیه نزده اما همواره تحلیلها و پیش بینیهای دقیق او در عالم سیاست تحسین کارشناسان و تحلیلگران سیاسی را به همراه داشته است.
این فقیه برجسته در حال حاضر به همراه آیتالله مصباح یزدی، هدایت و اشراف بر فعالیتهای جبهه پایداری دارد و همین نظارت عالیه نیز موجب شده تا دلسوزان انقلاب اسلامی که خارج از چارچوبهای حزبی علاقهمند به فعالیت هستند، برای حرکت در چارچوب جبهه پایداری تمایل قابل توجهی نشان دهند.
آنچه که در پی میآید بخشی از گفتوگویی خواندنی حجت الاسلام و المسلمین رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با آیتالله خوشوقت شامل بخشهایی از جمله بایستههای اخلاق اسلامی، هدف از تشکیل حوزههای علمیه، خاطراتی از دوران مصدق و ارادت تودهایها به سید الشهدا(ع) و حضرت امام(ره) و بیان زوایایی کوتاه از مشی شخصی رهبر انقلاب اسلامی است که در نشریه حاشیه به صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است.
مقدمه گفتگو در نشریه حاشیه
از روزی که در ازدحام جمعیت به سختی خود را به آیت الله خوشوقت رساندم و برای نوشتن شرح حالشان کمک خواستم بیش از یک سال میگذرد، اگرچه ایشان از این امر استقبال نکردند و گفتند .....