بصیرت کرمانشاه

سیاسی،مذهبی،سال«اقتصادمقاومتی،اقدام وعمل

بصیرت کرمانشاه

سیاسی،مذهبی،سال«اقتصادمقاومتی،اقدام وعمل

مراسم ایام عزاداری امام جعفر صادق ع در حیدریه امیرالمومنین

گزارش خبری به نقل از وبلاگ حزب الله کرمانشاه  

 

  6gge0ym52w2mbvt581a.jpg

مراسم با شکوه دیگری همزمان با ایام شهادت امام صادق(ع) با حضور صدها نفر از بردران و خواهران حزب اللهی در حیدریه امیرالمؤمنین (ع) برگزار شد.

انبوه جمعیت مشتاقان به حدی بود که تعداد زیادی موفق نشدند به داخل حسینیه بیایند و در خیابان ماندند.

در این مراسم برادر طلبه مصطفی اشک تلخ طبق وعده قبلی به سخنرانی پرداخت.

وی با اشاره به اهمیت معرفت در زندگی انسان گفت: معرفت و بندگی هدف خلقت انسان است، حال راه معرفت به خدای متعال چیست؟ امام صادق(ع) فرمودند: بنا عرف الله و بنا عبدالله... به وجود ما خداوند شناخته می شود و...  امیرالمؤمنین(ع) در حدیثی که به حدیث نورانیت معروف است، فرمودند: «معرفتی بالنورانیه معرفه الله عز و جل، معرفت خدا همان معرفت به مقام نورانیت من امیرالمؤمنین(ع) است» لذا مهم آن است که آن مقام نورانی معصومین(ع) را بشناسیم و این غیر از شناخت تاریخ تولد، شهادت، زندگینامه ظاهری و... آنهاست. اساسا" مقام نورانیت آنها فاقد شکل و صورت و مافوق تصورات مادی و خیالی ماست و در عین حال غیر از نور مادی(و غیر از مثلا نور خورشید است)

بقیه درادامه مطلب بخوانید.

 

 fuc38uzdnibdnqsza3ux.jpg

وی پس از توضیحاتی در اینباره با اشاره به لوازم معرفت به مقام نورانیت افزود: واصل شدن به آن مقام ملازم امتحانات الهی است لذا در ادامه همین روایت شریفه می فرماید: تحمل و اقامه ولایت من، سنگینی و امتحانات خاصی دارد که بجز ملک مقرب و نبی مرسل و مؤمنی که قلبش امتحان شده باشد، دیگران ظرفیت تحمل آنرا نخواهد داشت.

وی سپس به زوایای امتحان الهی پرداخت و گفت: بسیاری از زمین خوردنهای ما و خلایق صدر اسلام ناشی از کوتاهی در زمینه وظایف اجتماعی است نه گناهان فردی، لذا غالبا" شنیدید که 60 درصد از مردم یک قوم(ماقبل اسلام) به دلیل عدم اعتنا به گناهان آن،همراه 40 درصد باقی ،بعلت نهی از منکر نکردن، به عذاب الهی هلاک شدند در حالی که به ظاهر آدمهای خوبی بودند اما مثل بعضی از ما، فقط به زندگی خودشان سرگرم بودند و می گفتند ما کاری به مسائل به اصطلاح سیاسی جامعه و دیگران نداریم، خداوند اینها را هم عذاب کرد.

 ایشان با اشاره به اهمیت این موضوع ادامه داد: خیلی از ما ادعا داریم که یااباعبدالله، اگر کربلا بودیم چه ها می کردیم و جان و آبرویمان را فدا می کردیم ،اما خیالمان راحت است که کربلا گذشته و لذا ادعا کردن راحت است. فرضا" امتحان مشابهی هم(که درباره اش جلسه قبل بحث کردیم) پیش بیاید، با این بهانه که این موضوع با کربلا و اهل بیت(ع) فرق دارد، طفره می رویم، شهید مطهری چقدر می فرمود: امثال عبیدالله بن زیاد ، شریح قاضی ، شمر و... مردند تمام، تو بیا عبیدالله زمان خودت را بشناس، در این هیئتها ،باید آمادگی برای امتحانات الهی را بیاموزیم و به حوادث اطرافمان بی تفاوت نباشیم.

وی ادامه داد: شما ببینید در همین شهر ما یک جوان دستگیر شده به جرم اغفال زنان و دختران!!!؟؟ بعد می بینیم که سیستم مدیریتی استان به این فرد مبلغ دو میلیارد وام کم درصد داده ، خداوکیلی اینها باید پشت انسان را بلرزاند ، مگر می شود انسان ساکت بماند؟ اونهایی که ساکتند، باید خودشان جواب بدهند به اهل بیت(ع) و شهدا، بعضی می گویند: منبر جای این حرفها نیست؟؟!! سؤال می کنیم؟ آقا امیر المومنین (ع) چقدر بالای منبر راجع به این گونه موارد، به مسئولین نهیب می زد!!! مگر ما تابع آن آقا نیستیم؟


ما میگوییم یکی پاسخ دهد، این فردی که رفته از پول بیت المال و روی خون شهدا که الان هفته دفاع مقدس و متعلق به آنهاست، میلیاردها وام گرفته و توسط عزیزان سپاه دستگیر و روانه زندان شده با آن وضع و وسایل کشف شده در منزلش،چه معنایی دارد؟؟!!! آخر از مال کی؟ چقدر جوان بیکار مؤمن الان اینجا نشسته؟؟!! چقدر جوانان مردم می رود از فشار مشکلات خودکشی می کند؟؟

البته بنده عادت ندارم در این ده سالی که از طلبگیم میگذرد و شاید حدود 300 منبر رفته باشم، وارد اینگونه جزییات شوم ولی گاهی انسان ظلمهایی می بیند که نمی تواند ساکت باشد، بعد تا می خواهیم این مسائل را طرح و مطالبه کنیم یک عده شروع می کنند که آقا حزب الله توهین کرد به استاندار و روحانیت و آقای ممدوحی؟!

 خوب است درباره همین بزرگوار جناب آقای ممدوحی نیز این را بگویم، بنده خودم سالهای سال زانو به زانوی این بزرگوار نشستم و در مورد مباحث فلسفی و سیاسی با ایشان بحث و استفاده کرده ام، می توانید بروید از ایشان بپرسید.
در این قضایای اخیر نیز ما ابتدا برخی مسائل را در خفا با ایشان در میان گذاشتیم و یا پیغام دادیم، چراکه سیره اهل بیت همین است که اگر خواستید امر به معروف و نهی از منکری کنید، ابتدا در خفا انجام دهید، اما ایشان اعتنا نکرد و حاضر نشد جوابی بدهد؟

همه دیدیم که خود حضرت آقا مقام عظماء ولایت، در نماز جمعه بعد از فتنه فرمودند : من این نکات را که الان می گویم ابتدا در خفا متذکر شدم به برخی مسئولین اما توجه نکردند، الان در تریبون نماز جمعه می گویم. اسوه ما حضرت آقاست.
سال گذشته انتقاداتی در قالب بیانیه و صحبت، خطاب به آقای ممدوحی بیان شد، دیدیم تعداد معدودی طلبه(15، 20 نفر) که بعضی از اینها قضایایی در زمین های پردیس دارند و بماند و الان هم دور دفتر آقای ممدوحی می چرخند، گفتند آه توهین به روحانیت شد و تجمع طلاب در محکومیت اهانت به روحانیت!! بابا این حرفها زشت است، مردم دیگر از این جور حرفها خسته شدند، آخه ما که افتخارمان نوکری روحانیت و جاروکشی آستان این عزیزان است، این حرفها و حرکات دیگر چیست؟!

حالا می گویند اهانت کردید، باشه بنده امشب، به شهادت شما عزیزان و در کمال احترام و ادب، نکاتی را به عنوان شاگردی کوچک از شاگردان ایشان عرض می کنم که به ایشان برسانند و بگویند آقا یک کسی که شما خوب او را می شناسید، با کمال ادب این مطالب را درباره شما گفته، چه می فرمائید؟

 عرض می کنم، حضرت آیة الله ، جناب مستطاب، سرور مکرم، شما بگویید من چه عبارتی بگویم که بعد نگویند توهین کرد؟! شما یک زمانی به خود بنده گفتید: من برای رهبری نامه نوشتم که ماندن امام جمعه قبلی، در این پست برای یک لحظه هم حرام شرعی است(البته همه می دانند ما اول منتقدین امام جمعه قبلی بودیم).
حالا من کار ندارم و سوادمان زیاد نیست اما آنچه به نظر می رسد این است که تعیین تکلیف حرام و حلال، برای رهبر معظم و ولی فقیه، در ادبیات علمایی قدری مشکل است و جالب نیست
که ما به ایشان بگوییم چه چیزی حرام است و چه چیزی حلال! حالا این را هم حمل می کنیم بر اینکه آقای ممدوحی بهتر از ما فهمیده، انشاءالله اینجور باشد.
به هر حال ما به ایشان پیغام دادیم که حضرت آیة الله، شما که برای امام جمعه قبلی با اینکه خودت هم عامل آوردنش نبودی اما اونجوری نامه نوشتی به رهبری! اما این استاندار دوم خردادی را که خود شما(آقای ممدوحی) انتخاب کردی و عامل انتصابش خودت بودی؟ حالا
این وضع عملکردش است و این ظلمها شده؟ حالا چیه که اینجا یک کلمه هم حاضر نیستی محکومش کنی بلکه همین چندروز پیش رفتی فرهنگسرای نیاوران پیش این استاندار، جایزه... گرفتی و با او در صمیمیتی! این چطوری است؟

مصطفی اشک تلخ در ادامه به موج تخریب ها در مواجهه با اینگونه انتقادات پرداخت و  گفت: البته ما تا این انتقادات را شروع کردیم یک عده ای هم شروع کردند: که بله اینها از استاندار قبلی پول و باج و چه می گرفتند و حالا استاندار جدید آن را قطع کرده و لذا شلوغ می کنند!؟  آخر انسان خوب است درباره دشمن خودش هم جوانمردی و انصاف داشته باشد و هر دروغی راسر هم نکند!

اساسا" ما حتی هفت، هشت ماه یکبار هم استاندار قبلی را نمی دیدم و کمترین پول و کمکی... از ایشان نگرفتیم و شاید در برخی موارد اختلاف سلایقی هم با ایشان داشتیم و حتی یکبار زیر بنر مجالسمان، اسم استانداری را ننوشتیم و آن دوران در جلسه ای از او تعریف و تمجید نکردیم (جالب است که در سفرهای استانی اول و دوم رئیس جمهور نیز استانداری از ما دعوت کرد اما نرفتیم و دنبال این حرفها و نزدیک کردن خودمان به مقامات مسئول و... نبودیم و قضایای امسال دیدار خانواده های شهدا، بحث تظلم خواهی و احقاق حق بود نه چیز دیگر).

از طرف دیگر خداوند به حاج صادق و این بچه ها توفیقی داده که ایشان الان دیگر یک منزل شخصی هم متعلق به خودش ندارد، اینها را به روی منبر نه از این جهت می گویم که نسبت داریم، نه وظیفه داریم از حق دفاع کنیم، لذا حتی محسنیه (منزل شخصیش) را نیز وقف نموده. میگویند نه بروند بگردند، ببینند به اسم ایشان، هیچ ملک شخصی پیدا می شود؟

این دکانهای حیدریه هم که بعضی بهانه کردند، همگی وقف و اسناد مالی ورود و خروج آن موجود و بایگانی است و بر اساس وقف نامه ای که زیر نظر آیةا لله علماست، درامد حاصل از آنها مقداری خرج چند مسجد و مقداری جهت برپایی برخی مراسمات و ورزش جوانان مؤمن و امور فرهنگی می شود. تا کنون ریالی در این رابطه  در جیب شخصی حاج صادق و.. نرفته است. مثلا بسیاری از مساجد، مغازه های وقفی دارند و تعدادی از مغازه های بازار زرگرها موقوفات مسجد عمادالدله است حالا آیا کسی می تواند ادعا کند که این مغازه های وقفی مساجد دیگر چیست و هیئت امناها دارند پول می برند و...؟! خیر، حکایت این مغازه ها هم همین است، این حرفها چیست؟! 
جالب است که بر خلاف این ادعاها اتفاقا استاندار جدید، بارها، پیشنهاد پول و کمک مالی و.. داد می گویدنه برود شکایت کند تا معلوم شود
. ایشان به خود حاج صادق پیشنهاد داد هر مبلغی پول جهت کار به اصطلاح فرهنگی می خواهید بگویید من دستم باز است، پرداخت کنم. البته ظاهرش کار فرهنگی بود اما شاید طبیعتا" ملازم حق السکوت...
برادر مصطفی اشک تلخ در ادامه از ریشه مخالفت آقای ممدوحی با استاندار قبلی نیز پرده برداشت و گفت: البته ما بعدا" از استاندار قبلی پرسیدیم ریشه مخالفت ایشان با شما چه بود و گفت: بر سر اینکه از ما دفتر با موقعیت عالی و گران قیمت می خواست ، مثل همین دفتری که عاقبت در 22 بهمن به آن رسید و الان حدود پانصد میلیون و... قیمت دارد، البته آقای غفوری گفت: بنده از حضرت آیة الله سید احمد خاتمی پرسیدم که آیا تا به حال نظر مقام معظم رهبری را درباره دفتر برای نمایندگان خبرگان پرسیده اید و ایشان گفت: بله دقیقا همین را پرسیدیم و مقام معظم رهبری فرمود نیازی نیست نمایندگان مجلس خبرگان در شهرها دفتر داشته باشند مگر آنها که مرجع و دارای دفتر استفتاء باشند،‌ لذا آیة‌الله خاتمی، با ان مقام و اینکه امام جمعه موقت تهران است در استان انتخاب خبرگانش (کرمان) دفتری ندارد... استاندار قبلی می گفت با این حال ما باز چند مکان برای دفتر به آقای ممدوحی نشان دادیم اما ناراحت شد و گفت اینها شأن ما نیست و مخالفت ایشان با ما شروع شد!!

 جالب است که استاندار قبلی مساعدتهای قابل توجه و عجیبی نیز به آقای ممدوحی داشته (و مقدار قایل توجهی از خرج انتخابات خبرگانش را از جیب شخصی اهدا کرده) یا مثلا در سفر دوم ریاست جمهوری مبلغی به عنوان مرحمتی رئیس جمهور به آقای زرندی می دهد و ایشان تشکر می کند اما همان مبلغ را به آقای ممدوحی می دهد قبول نمی کند و می گوید کم است! و ظاهرا بعد تا حدود مبلغ 40 یا پنجاه میلیون تومان به ایشان می دهد و ایشان باز راضی نبوده حالا ما این را شنیدیم،

به هر حال ما با این همه کاری به آمدن این استاندار و رفتن آن نداشتیم اما مدتی پس از اینکه این استاندار امد، ما یکباره دیدیم بنرهای سه در چهار کنسرتهای موسیقی با عکس خوانندگان را مرتب و گسترده در شهر علم می کنند و این در دوران خاتمی نیز سابقه نداشت؟ و اینگونه مجالس شرمبار مختلط و... رسمیت یافت، ما گفتیم چه خبر شده؟ کرمانشاه دروازه کربلا و شهر شهداست، این کنسرت بازی ها چیست؟ چرا دوران استاندار سابق از این خبرها نبود؟دیدیم رئیس ارشاد سابق و فرماندار وقت گفتند: استاندار فشار آورده گفته این کنسرتها باید با قوت اجرا شود.(جالب است همین چند وقت پیش نیز مجددا کنسرت یک خواننده مستهجن، نیز با همکاری اداره ارشاد تحت مدیریت یکی از طلبه های جوان مرید آقای ممدوحی نیز برگزاری شد و ان وضع شرمبار را به وجود اوردند که قلم از ان شرم دارد!) گفتیم ، اها پس خبرهایی است و بی جهت نیست که می گفتند این اقا دوم خردادی و مشارکتی است و ریش پروفسوری داشته و از این مسائل! بعد هم شروع کرده به برکناری بسیاری از نیروهای ارزشی و ولایی و سپاهی و جایگزینی نیروهای همفکر و گرایش خودش از چهارمحال و...!

اینجا بود که دیدیم تکلیف بر این است که دیگر ساکت نمانیم سکوت نکنیم والا ما کاری با استاندار نداشتیم . مثل همیشه این می امد و اون می رفت.حالا سؤال و انتقاد محترمانه ما از جنای استاد حضرت ایت الله ممدوحی این است : آقا شما که رفتی گشتی ایشان را اهل روستای گل سفید و توابع منطقه پشت کوه چهارمحال پیدا کردی و آوردی اینجا استاندار مردم مؤمن کردی، گویا در کل کشور و از بین جوانان مؤمن ، تحصیل کرده و با تجربه استان بهتر از این جوان دوم خردادی را نیافتی، گفتیم بالاخره عالمی هستی و لابد شما بهتر فهمیدی و تشخیص دادی .
بعد ما تا شروع کردیم به انتقاد از این اوضاع(کنسرتها و سوابق دوم خردادی و برکناری نیروهای ارزشی و الان هم اختلاسها و...) که الان همه شنیدید دیگر تشت از بالا افتاده و چند مدیر کل و معاونین استانی هم به اتهام اختلاس میلیاردی در زندان هستند؟ (چطور شد که در دوران استانداران قبلی همین مدیران اختلاس نکردند؟)

خلاصه تا اینجور انتقادات را مطرح کردیم استاندار شروع کرد و در شورای تامین استان مصوبه کردند و  دستور دادند به نیروی انتظامی که آقا با شدت با اینها برخورد کنید و بعد با ضرب و زور  زدند تو سر این بچه هیاتی ها و به شکستن سر ، بگیر ، ببند و...؟!.
بعضی نکات سواد اسفار ملاصدرا و فصوص ابن عربی نمی خواهد، یک دانش آموز اول راهنمایی می تواند با مهندسی بحث کند که اقای مهندس دو دو تا می شود چهارتا نه پنج تا، اینها مسلمات دین است که سواد فوق العاده ای نمی خواهد، لذا بعضی نگویند هر چه باشد چون او عالم است بهتر می فهمد!  برای ما سؤال است که یک جوان ثروتمند (که شنیدیم میلیاردر آنچنانی است) هر بار که آقای ممدوحی می آید علی الدوام در دفتر ایشان چه کار می کند البته من نمی خواهم اسمش را بیاورم و بزرگش کنم ، مگر اهل بیت(ع) به ما یاد ندادند فخر ما نشست و برخواست با فقراست ، شما چه ربطی با این ثروتمند... دارید؟!! جالب است که همین جوان از عمده حامیان این استاندار و معرفین وی به آقای ممدوحی بوده و با استاندار تعامل خاصی دارد؟!

 جناب آقای ممدوحی شما بفرما جرم این بچه ها چه بود؟ چون صدای حقی بلند کردند؟ و در مقابل آن موارد ساکت نماندند؟! ما مکررا پیغام فرستادیم که آقای ممدوحی این کسی که شما انتخاب و استاندار کردی، این ظلمها را کرده (که حتی در دوران برخی استانداران دوم خردادی قبل یا امام جمعه سابق که با او اختلاف داشتیم نیز سابقه ندارد) چطور برای امام جمعه قبلی آنجور نامه ای نوشتی اما اینجا یک جور دیگر شده؟ قضیه چیست؟ اما شما به این عرایض ما اعتنا نکردی.

بعدا هم ما خواستیم برویم اینگونه سؤالها را از آقای ممدوحی بپرسیم، شروع کردند که آی آمدند قمه آوردند، حاج آقا را در مسجد بکشند؟! اخر این حرفهای زشت چیه؟

بعد هم که دیدیم آقای ممدوحی جلسات سخنرانیش را تعطیل کرد و گذاشت رفت ، قم، البته قهر کردن از هم کار جالبی نیست بلکه ما عرض می کنیم شما تشریف بیاور و ما شاگردی شما را کنیم، منتها سؤالات این جوانان را پاسخ بفرمائید و شبهات را حل کنید، حیف است، حسابتان را از این افراد جدا کنید...


اینجا آیه ای از قران را متذکر می شوم که هرکجا رفتید دیدید ظلمی وجود دارد و اعتنا نمی کنند به حکم قرآن صدای تظلم خواهی را بالا بیاورید:لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم، خداوند دوست ندارد کسی صدایش رو به بدگویی از کسی بلند کند مگر صدای مظلوم و کسی که به او ظلم شده باشد.  این آیه قران اینه ماست.
مصطفی اشک تلخ با انتقاد از رفتارهای ناجوانمردانه برخی مسئولین با نیروهای حزب الهی گفت: حکایت نیروهای حزب اللهی و اعتراضاتشان به این وقایع، همان «الا من ظلم» در آیه قرآن است ، به این بچه ها ظلم کردند ظلم که شاخ و دم ندارد مثلا همین روز قدس امسال پس از یک درگیری ساختگی به اینکه یک مأمور نیروی انتظامی با لباس شخصی آمد دستگاه صوت ما را خاموش کرد و ما هم ندانستیم که مأمور بوده و بعد از نماز همان فرد باز درگیری درست کرد که شرحش بماند، به بهانه اینکه اخلال در نظم شده و فلان!! ریختند محسنیه را محاصره کردند و خیابان اصلی شریعتی را پر مأمور کردند گفتیم چه خبر است، آیا سارقهای بانک را گرفتید؟ این در حالی است که در محله دره دراز و محله کاشیکاری (میدان ازادی) انواع مشروبات الکلی، گوشت خوک سلاح و فیلمهای مستهجن، خرید و فروش می شود؟ یعنی مسئولین از اینها خبر ندارند، امشب بشنوند! پهلوانان بزرگوار پلیس امنیت باید انجا برخورد اینجوری کنید، نه اینکه با عده ای جوان حزب اللهی که انتقاد صریح کرده اند، این رفتارهای زشت بشود... بابا
امیرالمؤمنین(ع) می فرماید اگر خلخال از پای یک زن یهودی دربیاورند و مؤمن دق کند جا دارد، حالا یک جوان هیئتی و نوکر ابی عبدالله با محاسن نورانی که الان بین شما نشسته به جرم اینکه آن روز می امده محسنیه، هنوز کاری نکرده، می گوید: زبان روزه یک اسپری اشک اور خالی کردند توی صورت و حلقم؟ بعد می زنندش زمین و... که همسایه ها می گفتند: ما می شنیدیم که می گفت: یازهرا یا زهرا نزنید من روزه ام.... و با کتک می برندش پلیس امنیت؟! آخر مگر می توان این رفتارهای زشت را دید و ساکت ماند؟ بنده خدای دیگری می گوید والله من اصلا روز قدس نبودم و آن روز در ورزشگاهی مشغول ورزش باستانی بودم و روزهای بعد نیز خبر نداشتم و حتی درب محسنیه و.. نیز نیامدم، به صرف اینکه سلام و علیکی با این بچه ها داشته، چند روز بعد می روند درب مغازه اش با بی احترامی سوارش می کنند که آقا باید بیایی پلیس امنیت، بعد در پلیس امنیت به او می گویند باید لباس قرمز تنت کنی؟ آخر مگر شما کی هستید که به خودتان اجازه دهید با بنده خدا اینجور رفتار کنید؟ آخر ظلم هم حدی دارد، شما برو هر جای دنیا و از هر مرجع تقلیدی بپرس ببین آیا این رفتارها ظلم هست یا نه؟ بعد هم میگه اصلا من قاضی را ندیدم که حتی در دادسرا از خودم دفاع کنم، والله من اصلا نبودم؟ بعد یک مرتبه در حیات دادسرابه من گفتند: قاضی ده میلیون قرار برایت صادر کرده؟ جوان مؤمن دیگری لکنت زبان دارد و تحت پوشش بهزیستی است گویا گناهش این است که همسایه محسنیه است ، روز محاصره می گوید من داشتم می رفت نان بخرم؟ دیدند ریش در صورتم است و محسنیه می آیم، گرفتند و بردنم به پلیس امنیت به بازجویی و... این شبکه ای است که کشف کرده اند؟

البته نمی خواهیم نیروی انتظامی را تضعیف کنیم، نیروی انتظامی روی سر ما جا دارد و شما ببینید الان نیروهای عزیز انتظامی و فرماندهانشان در اقصی نقاط کشور و جاهای سخت زحمت می کشند و تلاش می کنند، چقدر شما عزیزان به عشق سربازی امام زمان(ع) آنجا خدمت کرده اید، اما حساب آنها را باید از این رفتارهای زشت و ظلمها جدا کرد.

بنده هم که این حرفها را می زنم می دانم، هزینه ها دارد، حالا گیرم فردا بیایند من را هم بگیرند که آی توهین کردی به روحانیت و... مگر دنیا چقدر رزش دارد که انسان بترسد، آیا من امشب به اقای ممدوحی توهینی کردم؟ اخرش که چه بشود و به کجا می رسید؟ جمع کنید این حرفها و حرکات را.

 

وی اشاره ای نیز به سفر اخیرشان به تهران و تظلم خواهی در محضر رهبر معظم انقلاب نمود و گفت: البته ما نمی خواستیم برای اینجور مسائل جزیی خدمت مقام معظم رهبری برویم اما ناگزیر شدیم که موضوع را خدمت ایشان ببریم که متعاقبا مسئولین دفتر ایشان پیگیری کردند و شرحش بماند و موضوع در حال پیگیریست و بحمدالله قرار است مقام معظم رهبری به زودی کرمانشاه سفر کنند و از نردیک با جوانان مؤمن استان و ارادتمندانشان دیدار فرمایند.

بگوید دربافت این مبلغ راست است یا دروغ!؟اینجور مسائل زیاد است که یادم نمی آید اما حالا به اینها کار نداریم.
نظرات 2 + ارسال نظر
دوست نزدیک سه‌شنبه 19 مهر 1390 ساعت 00:22

با سلام لطفآ وبلاگ جدید یردارکرمی راد را که تحت عنوان حکمت غدیر است را لینک کنید .
با تشکر فراوان
حزب الله پیروز است

لطفی شنبه 7 آبان 1390 ساعت 22:22

لطفا درسفرآقا ونمایندگان ایشان دراستان شماهم محافظه کاری نکنید .اختلاس آقای حسینی نماینده اورامانات درپروژه مهرباهم دستی برهان منوچهرنزدیک 500میلیون تومان و ّ،900میلیون تومان از20درصدبازارچه .تملک زمینهای منابع طبیعی درجوانرودورشوهایی که برای استخدام از افراد گرفته اطلاع رسانی کنیدوپولهای که ازپاوه وثلاث گرفته وبماند شما هم تحقیق کنید چندبرابراین به دستتان می آید.اجرتان باحضرت حق
درضمن بی کفایتی استاندار ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد